نظرات شخصی هادی بیات

سیاسیُ اجتماعیُ فرهنگی و ...

نظرات شخصی هادی بیات

سیاسیُ اجتماعیُ فرهنگی و ...

چرا؟

تقریبا به ذهن همه مان خطور کرده است که چرا بعد از این گرانی عجیب و غریب صدایی از مردم درنیامده است؟ چه طور شده که مردمی که در کوچه و بازار بر سر یک گرانی بیست و پنج تومانی یقه پاره می کردند و حتی مقدسات را مورد لطف و عنایت خود قرار می دادند، این جا با خیال راحت مشغول گز کردن خیابان ها یا در حال تماشای بیست و سی شان هستند و دیگر هیچ؟

چند امکان که به ذهنم می رسید را در این جا آورده ام تا نهایتا ببینیم چه می شود:

اول- شاید پولی که به حساب مردم ریخته اند کافی بوده و ایشان هم دو دوتا چهارتایی کرده اند و بعد با خیال راحت از آینده ای که می آید نشسته اند در خانه و دارند آجیل می خورند و فارسی وان! می بینند.

بررسی: بعید نیست. زیرا این طرح در ابتدا طبقات پایین را هدف گرفته است. مثلا در همین قم، در قسمت های مهاجر نشین تعداد افراد خانواده هفت هشت نفری هست. اینها خانه های کوچک دارند. یعنی پول آب و برق و گاز و این چیزهای شان همان پولی است که یک خانواده متوسط در خانه ای با همان متراژ ولی با تعداد کم باید بدهد. با این تفاوت که اولی نزدیک به ششصد هفتصد هزار تومان پول گرفته و دومی دویست سیصد هزار تومان. توجه کنیم که دومی ماشین هم دارد و اولی یا ندارد و یا موتور و این چیزها دارد.

نتیجه اول: اگر وضعیت به همین صورت ادامه پیدا کند کم کم دومی به اولی نزدیک خواهد شد و عدالت برقرار است.

نتیجه دوم: اگر یارانه نقدی ادامه پیدا کند ممکن است اولی کم کم زیر سرش بلند شود. مثلا به طور قطع و یقین اولین چیزی که می خرد دیش و رسیور است. این هم نوعی آگاهی است! یا ممکن است کتاب و مجله به داخل خانواده راه بیابد. یا اینترنت و سایت های ضال و مضل نگاه بکنند. و دولت برآمده از صندوق های رای! حتما برای این جاهایش فکری می کند.

تبصره خطری: یارانه نقدی برای طبقه محروم صاحب اولاد ایجاد درآمد کرده است. ممکن است با توجه به تبلیغات عوامانه حکومت برای تولید مثل! ایشان برای بهره مندی از یارانه بیشتر به سمت آن وضعیت سوق داده شوند و بعدش خدا عالم است که چه خواهد شد.

دوم- سرکوب یک سال پیش تا کنون مردم را ترسانده است و شاید اصلا اعتراضات مردمی ودیعه ای الهی برای نظام سرکوب بوده است.

بررسی: این دلیل محکمی نیست. زیرا مردم ثابت کرده اند که در امر شکم، اتفاقا زیر بار حرف زور نمی روند. واقعیت این است که هیچ صحنه ای سخت تر از این نیست که بچه ای گرسنه باشد و پدر و مادر نداشته باشند به او بخورانند! این جا مرد می خواهد که آرام بنشیند!

نتیجه: مورد مواد مخدر که اتفاقا چیز لازمی هم نیست و از مضراتش هم زیاد گفته شده نشان می دهد که سرکوب و حتی اعدام جلودار امیال مردم نیست. البته نظام ما نشان داده که عمرا درس نمی گیرد و آزموده را هزار بار می آزماید و خراب می کند و در آخر تصمیم می گیرد با انگلیس قطع رابطه کند!

سوم- مردم به نظام اعتماد دارند و تصمیم گرفته اند به آن یاری برسانند تا این آزمون را هم مانند آزمون های پیشین! با موفقیت پشت سر بگذارد!

بررسی: هستند عده زیادی که این گونه می اندیشند. در قم لااقل بسیار اند. زائران مسجد جمکران نمونه کشوری اش هستند. در باور ایرانی جبر گرایی و تقدیر جایگاه ویژه ای دارد. بسیاری این حکومت را همان چیزی می دانند که حکومت می خواهد و می گوید و در عین حال آن را سرنوشت خویش می دانند. در نظر ایشان خواست خدا و عالم غیب کشور را به این سمت می برد. اخبار آخرالزمانی و مانند اینها هم مزید بر علت است. یک سنت چندهزار ساله پشتیبان این باور است و به گمان شان اسلام هم همین است. اگر کوروش شاه شد تن درمی دهند. اگر اسکندر بود تعظیم اش می کنند. هولاکو بود همپای او برای فتح بغداد می روند و اگر های دیگر. تسلیم محض در برابر آن چه که تقدیر بگوید.

خوشمزه اش این جاست که بعضی موقع خودشان سوار کار می شوند و عجیب ظلم می کنند به زیر دست! نمی دانم این را چه جور توجیه می کنند.

نتیجه: خوش به حال حکومتی که بر این مردم حکومت می کند.

چهارم- طبقه ای که شورش ها را سازمان می دهد از وضعیت راضی است.

بررسی: در دوره آقای هاشمی با دلایلی به مراتب تر سست تر از آن چه امروز پیش آمده برخی شهرها به هم ریخت. نه وضعیت اقتصادی این طور بود و نه آینده این چنین تیره و تار. هاشمی دشمنی در حکومت نداشت و تبلیغاتی هم علیه او نبود. انتخاباتش هم در برابر آن چه پارسال پیش آوردند، فوق العاده بود! شاید بشود این طور گفت که دو دسته از این وضعیت راضی اند. یکی آنها که در حاکمیت اند و الان خوش خوشان شان است. تحریم را برای ایران درست کرده اند و بارش را هم انداخته اند روی دوش مردم. اما دسته دوم که راضی اند همان ها هستند که در اول اسم شان آمد. طبقه محروم حاشیه نشین.

نتیجه: شاید اتحاد این دو دسته است که در ایران شورش های اقتصادی ایجاد یا آنها را آرام می کند. امکانات لازم برای بسیج و توجیه هم دارد. آرامش الان نیز به خاطر منتفع شدن شان است.

خسته شدم. بقیه اش بماند برای بعد.

نظرات 3 + ارسال نظر

سلام آقا هادی
خوش امدید
فقط این سرویس یک چیزش به بلاگفا می ارزد ان هم دستکاری کامل در قالب وبلاگ است وگرنه همان آشغال قبلی(بلاگفا) است
کمی فیلترینگ مانع کار شد که با روبوسی رفع کدورت شد
با این آدرس هم کماکان فعالیم
narenjsabz.blogsky.com
دقت کنید آدرس را صحیح وارد کنید
موفق و سربلند و پیروز و ......
باشید

سیدعباس سیدمحمدی شنبه 11 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:29 ب.ظ http://seyyedmohammadi.blogsky.com/

سلام علیکم.
1) اعتراض اگر به صورت انقلاب و شورش و ... باشد، معمولاً شرایط و عوامل زیادی می خواهد تا محقق شود. ممکن است در یک روز، ناگهان مردم به دلیل یک ریال گران شدن بلیت اتوبوس بریزند خیابان. ممکن است یک روز هزار برابر بدتر از آن یک ریال هم انجام شود، اما واکنش خیابانی رخ ندهد.
این که حکومت می داند 9 دی و 22 بهمن و روز قدس ملت فراوان می آیند، این نبضش دست حکومت است. حکومت اوسا است. وارد است.
اما تجمع خیابانی ی گسترده ی معترضان، این ظاهراً قابل پیش بینی نیست.

و:
22 خرداد 1388 به بعد، اصلاً ایران را وارد مرحله ای جدید کرد. دوران رفسنجانی، اصولاً قابل مقایسه نیست با الان. حتا حماسه ی دوم خرداد، این طور نبود حتا یک سال و نیم بعدش تکیه کلام «فتنه» و «فتنه گران» و «سران فتنه» در زبانها باشد.
میرحسین شاید مانند آقای خمینی است.
خاتمی شاید مانند آقای شریعتمداری بود.
آقای خمینی خیلی خیلی سخت کوتاه می آمد.
الان میرحسین حرف ِ زده «و نزده اش»، چهار کلمه اش، بعضاً شاید برابر سخنان احمدی نژاد در نیو یورک و سخنان احمدی نژاد در تلویزیون، اثر ایجاد می کند در جامعه.

ا سه‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 05:56 ب.ظ

فقط یادمان باشد که طبقه فقیر از نظر اقتصادی لزوما به معنای فقیر از نظر فرهنگی و اخلاقی نیست. چه بسیارند افراد شریفی که تن به ذلت بسیجی شدن برای گرده ای نان نمی دهند.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد